کريم اهل بيت (عليهم السلـام)

دو مرد با يكديگر به شدّت نزاع مى كردند. يكى اموى بود و ديگرى هاشمى و نزاع آنان بر سر اين بود كه قوم كداميك بخشنده تر هستند؟ يكى از آن دو گفت: تو به سوى ده نفر از كسانت برو و من نيز به سوى ده نفر از كسانم مى روم و از آنان مى خواهيم كه به ما چيزى ببخشند. آنگاه مى بينيم كه كدام يك بخشنده ترند. سپس چون اين آزمون به پايان رسيد،اموال را به صاحبانشان باز پس مى دهيم.البته آنان با خود شرط كرده بودند كه كسى را از جريان اين آزمون آگاه نسازند.مرد اموى به سوى ده تن از كسانش رفت و از هر كدام از آنان هزاردرهم گرفت.مرد هاشمى هم به سوى امام حسن بن على (عليه السلـام) رفت. آن حضرت دستور داد يكصد و پنجاه هزار درهم به وى ببخشند.آنگاه آن مرد به نزد امام حسين(عليه السلـام) رفت.آن حضرت از وى پرسيد: آيا پيش از من نزدكس ديگرى هم رفته اى؟ وى پاسخ داد: نخست نزد امام حسن رفتم. فرمود: من نمى توانم افزون بر آنچه سرورم داده است، بپردازم. آنگاه به وى يكصد و پنجاه هزار درهم بخشيد. مرد اموى با ده هزار درهم بازگشت و مرد هاشمى با سيصد هزار درهم آمد. يعني سي برابربا اين تفاوت كه اموى اين مبلغ را ازده نفرجمع آورى كرده بودوهاشمى تنها از دو نفر. چون اين آزمون به پايان رسيد، بنابر شرطى كه داشتند، مرد اموى اموالى را كه گرفته بود به سوى صاحبانشان برد و آنان با كمال خوشحالى هرمبلغى راكه داده بودند، باز پس گرفتند. مرد هاشمى نيز اموالى را كه از امام حسن و امام حسين عليهما السلام گرفته بود به آنان باز گرداند، امّا آن دو از پذيرش آن خود دارى كردندوفرمودند: ما آنچه بخشيديم پس نمداستان مصوّر از امام حسن علیه السلاميگيريم.

 

 کانال تلگرامی وبلاگ قرآن مبین:

https://telegram.me/QURANMOBIN110

 


برچسب‌ها: داستان مصوّر, نقاشی و تصویر گری کتاب کودک
+ نوشته شده توسط علی اکبر رستگار در شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ و ساعت 23:26 |